روان‌شناسی آموزشی - بخش اول

1403/11/22 1 نظر بازدید : 271

روان‌شناسی آموزشی - بخش اول

مقدمه‌ای بر روان‌شناسی آموزشی برای مدرسان زبان انگلیسی

 

خلاصه بخش اول کتاب

Psychology for language teachers

 

مقدمه

 

آموزش فرایندی پیچیده و چندبعدی است که فراتر از انتقال ساده اطلاعات از معلم به دانش‌آموزان می‌رود. در آموزش زبان نیز همین پیچیدگی‌ها وجود دارد. برای آنکه یک معلم زبان موفق باشد، باید درک عمیقی از فرایند یادگیری و عوامل مختلفی که بر آن تأثیر می‌گذارند داشته باشد. این کتاب با ارائه یک چارچوب روان‌شناختی سعی دارد به معلمان زبان کمک کند تا تصمیم‌های آموزشی خود را بر مبنای نظریه‌های روان‌شناسی بگیرند.

روان‌شناسی آموزشی

 

روان‌شناسی آموزشی شاخه‌ای از روان‌شناسی است که به بررسی نحوه یادگیری و فرایندهای شناختی مرتبط با آن می‌پردازد. این حوزه شامل نظریه‌ها و اصولی است که می‌توانند یادگیری را بهبود ببخشند. با این حال، باید بین یادگیری و آموزش تفاوت قائل شد؛ یادگیری فقط بخشی از آموزش است و آموزش باید به رشد کلی فرد کمک کند. بنابراین، اگرچه دانش‌آموزان ممکن است اطلاعاتی را یاد بگیرند، اما اگر این یادگیری معنا و ارزشی برای آن‌ها نداشته باشد، نمی‌توان آن را آموزش واقعی تلقی کرد.

 

 

 

رویکردهای مختلف در روان‌شناسی آموزشی

 

در روان‌شناسی آموزشی، دو مکتب مهم وجود دارد که تأثیر قابل توجهی بر روش‌های تدریس زبان داشته‌اند: رفتارگرایی و روان‌شناسی شناختی.

رفتارگرایی

 

رفتارگرایی یکی از مکاتب تأثیرگذار در روان‌شناسی است که بر مشاهده و اندازه‌گیری رفتارهای قابل مشاهده تمرکز دارد. این مکتب که ریشه در فلسفه اثبات‌گرایی دارد، تأکید دارد که یادگیری نتیجه شرطی‌سازی و تقویت است.

 - شرطی‌سازی کلاسیک و شرطی‌سازی کنشگر :
 

* شرطی‌سازی کلاسیک (Pavlov): این نظریه نشان می‌دهد که می‌توان پاسخ‌های طبیعی را با تحریکات جدید پیوند داد. مثلاً سگی که به صدای زنگ عادت داده شده تا انتظار غذا داشته باشد.

 

* شرطی‌سازی کنشگر (Skinner): یادگیری از طریق پاداش و تنبیه اتفاق می‌افتد. رفتارهایی که تقویت شوند، بیشتر تکرار می‌شوند و رفتارهایی که تقویت نشوند، حذف خواهند شد.

 

- تأثیر رفتارگرایی بر آموزش زبان :

 

* در روش شنیداری-گفتاری (Audiolingualism) زبان‌آموزان از طریق تکرار و تمرین الگوهای زبانی را یاد می‌گیرند. مثلاً تکرار جمله‌های نمونه و پاسخ‌های از پیش تعیین‌شده.

این روش بر کاهش اشتباهات تأکید دارد، زیرا اشتباهات به عنوان «عادات بد» تلقی می‌شوند.

تمرین‌های ساختاری، مانند جایگزینی کلمات و تکرار جمله‌ها، از ویژگی‌های این روش هستند.

 

- نقد رفتارگرایی:

زبان‌آموزان به طور فعال در فرایند یادگیری مشارکت ندارند.

فرایندهای شناختی، مانند درک و تحلیل، در نظر گرفته نمی‌شوند.

یادگیری از طریق تکرار ممکن است معنا و ارتباطی برای زبان‌آموز نداشته باشد.

روان‌شناسی شناختی

 

در مقابل رفتارگرایی، روان‌شناسی شناختی به بررسی فرایندهای ذهنی مانند حافظه، تفکر و حل مسئله می‌پردازد. این مکتب یادگیری را به عنوان یک فرایند فعال در نظر می‌گیرد که در آن زبان‌آموزان اطلاعات جدید را پردازش می‌کنند و به دانش قبلی خود اضافه می‌کنند.

-  پردازش اطلاعات

* حافظه نقش مهمی در یادگیری دارد. مدل‌های پردازش اطلاعات (مانند مدل حافظه آتکینسون و شیفرین) نشان می‌دهند که اطلاعات ابتدا در حافظه حسی ثبت می‌شوند، سپس به حافظه کوتاه‌مدت منتقل شده و از طریق تمرین به حافظه بلندمدت سپرده می‌شوند.

 * استراتژی‌های یادگیری، مانند کدگذاری معنایی (ربط دادن اطلاعات جدید به دانش قبلی) و یادآوری فعال (تکرار و تمرین) می‌توانند یادگیری را تقویت کنند.

- نقش توجه در یادگیری زبان

* توجه یک منبع شناختی محدود است و باید بر روی جنبه‌های مهم زبان متمرکز شود.

* معلمان باید به زبان‌آموزان کمک کنند تا اطلاعات مهم را تشخیص داده و روی آن‌ها تمرکز کنند.

 - هوش و یادگیری زبان

* برخلاف نظریه‌های سنتی که هوش را ثابت می‌دانند، نظریه‌هایی مانند هوش چندگانه گاردنر پیشنهاد می‌کنند که انواع مختلفی از هوش (مانند هوش زبانی، موسیقایی، فضایی و حرکتی) وجود دارد و همه زبان‌آموزان ظرفیت یادگیری دارند.

* نظریه هوش سه‌گانه استرنبرگ بر سه جنبه هوش تأکید دارد: فرایندهای شناختی، توانایی حل مسئله، و کسب دانش جدید.

ساختارگرایی

 

- برخلاف مدل‌های سنتی، ساختارگرایی (بر پایه نظریه پیاژه و برونر) معتقد است که یادگیری فرایندی فعال است که در آن زبان‌آموزان از طریق تعامل با محیط و دیگران دانش خود را می‌سازند.

- پیاژه یادگیری را به عنوان یک فرایند رشد شناختی توصیف می‌کند که در آن افراد دانش جدید را با توجه به تجربیات گذشته خود سازماندهی می‌کنند.

- برونر بر یادگیری از طریق کشف تأکید دارد و معتقد است که معلمان باید شرایطی را فراهم کنند که زبان‌آموزان خودشان اصول زبانی را بیاموزند.

- کلی معتقد است که هر فرد جهان را بر اساس تجربیات شخصی خود تفسیر می‌کند و یادگیری، فرایندی منحصر به فرد برای هر شخص است.

نتیجه‌گیری

 

این فصل دو رویکرد اصلی روان‌شناسی آموزشی را بررسی کرد: رفتارگرایی و روان‌شناسی شناختی. در حالی که رفتارگرایی بر آموزش زبان از طریق تکرار و تقویت تأکید دارد، روان‌شناسی شناختی یادگیری را به عنوان یک فرایند ذهنی فعال در نظر می‌گیرد که شامل پردازش اطلاعات، توجه، و استراتژی‌های شناختی است. علاوه بر این، نظریه ساختارگرایی به نقش تعامل اجتماعی و یادگیری فعال اشاره دارد. در فصل‌های بعدی، دیدگاه‌های دیگری مانند انسان‌گرایی و تعامل‌گرایی اجتماعی بررسی خواهند شد که می‌توانند رویکردهای تدریس زبان را تکمیل کنند.

راهنمای استفاده از بخش اول کتاب Psychology for Language Teachers برای معلمان زبان

 

این بخش از کتاب، پایه‌های روان‌شناسی آموزشی را بررسی می‌کند و معلمان زبان می‌توانند با استفاده از این مفاهیم، شیوه تدریس خود را بهینه‌سازی کنند. در ادامه، راهنمایی‌هایی برای کارهایی که باید انجام دهید و کارهایی که نباید انجام دهید ارائه شده است.

✅ کارهایی که معلمان باید انجام دهند:

۱. درک تفاوت بین یادگیری و آموزش

  • به جای تمرکز صرف بر انتقال اطلاعات، روی یادگیری معنادار دانش‌آموزان تمرکز کنید.
  • بررسی کنید که آیا مطالب تدریس‌شده برای زبان‌آموز ارزش و کاربرد عملی دارد یا نه.

۲. استفاده از تکنیک‌های یادگیری فعال (بر اساس ساختارگرایی)

  • فعالیت‌های مشارکتی و تعاملی مثل بازی‌های زبانی و پروژه‌های گروهی طراحی کنید.
  • از مثال‌های مرتبط با زندگی واقعی برای درک بهتر مفاهیم استفاده کنید.
  • اجازه دهید زبان‌آموزان خودشان قوانین زبانی را کشف کنند (روش یادگیری از طریق کشف - Bruner).

۳. ایجاد محیطی برای رشد شناختی زبان‌آموزان (روان‌شناسی شناختی)

  • به حافظه توجه کنید: برای افزایش به‌یادسپاری، از تکنیک‌های مرور منظم و تداعی معانی استفاده کنید.
  • تمرکز زبان‌آموزان را مدیریت کنید: محتوای تدریس را در بخش‌های کوچک ارائه دهید تا مغز بتواند آن را پردازش کند.
  • از روش‌های بصری مثل نمودار، تصاویر و ویدئو استفاده کنید تا پردازش اطلاعات سریع‌تر انجام شود.

۴. طراحی تمرینات زبانی بر اساس اصول رفتارگرایی

  • برای مهارت‌های گفتاری از الگوهای تکرار و تمرین استفاده کنید.
  • بازخورد فوری بدهید: پس از هر پاسخ صحیح، دانش‌آموز را تقویت کنید تا عادت‌های زبانی درست شکل بگیرد.
  • در مراحل اولیه یادگیری، از تمرینات تکراری برای ساختن الگوهای زبانی استفاده کنید (مثل تکرار الگوهای گرامری).

۵. شخصی‌سازی فرایند یادگیری بر اساس هوش‌های چندگانه (Gardner)

  • برخی زبان‌آموزان با هوش موسیقایی بهتر یاد می‌گیرند؛ از آهنگ و ریتم در تدریس استفاده کنید.
  • برخی دیگر با هوش فضایی-بصری ارتباط بهتری برقرار می‌کنند؛ از نقشه‌های ذهنی و تصویرسازی بهره ببرید.
  • برای یادگیرندگان حرکتی، از روش‌های فیزیکی مانند Total Physical Response (TPR) کمک بگیرید.

۶. تأکید بر معنا به جای حفظ کردن صرف (بر خلاف رویکردهای صرفاً رفتارگرایانه)

  • از تمرینات تکرار کورکورانه (بدون درک معنا) خودداری کنید.
  • به جای تکرار صرف، تمرین‌هایی طراحی کنید که زبان‌آموزان را در موقعیت‌های واقعی قرار دهد (مثلاً شبیه‌سازی یک مکالمه در فروشگاه).

🚫 کارهایی که معلمان نباید انجام دهند:

۱. محدود کردن یادگیری به تکرار بدون درک (اشتباه رایج روش‌های رفتارگرایی)

  • زبان‌آموزان را مجبور به حفظ کردن الگوهای زبانی بدون درک نکنید.
  • از تمرینات صرفاً مکانیکی و حفظی، مثل تمرینات خالی‌پرکردنی بدون هدف معنادار، پرهیز کنید.

۲. نادیده گرفتن تفاوت‌های فردی در یادگیری زبان

  • تصور نکنید همه زبان‌آموزان از یک روش یاد می‌گیرند؛ هر فرد سبک یادگیری خاصی دارد.
  • فقط به یک نوع تمرین (مثلاً فقط تمرین‌های نوشتاری یا گفتاری) بسنده نکنید؛ تنوع در روش‌های تدریس ضروری است.

۳. نادیده گرفتن اهمیت اشتباهات زبان‌آموزان

  • اشتباهات را به عنوان بخشی طبیعی از یادگیری ببینید و آنها را فرصتی برای پیشرفت بدانید.
  • زبان‌آموزان را از ترس اشتباه کردن به سکوت وادار نکنید؛ اشتباهات فرصتی برای تصحیح و یادگیری هستند.

۴. عدم توجه به نقش انگیزه در یادگیری

  • تدریس نباید صرفاً بر روی قواعد زبانی تمرکز داشته باشد، بلکه باید جذاب و انگیزه‌بخش باشد.
  • از فعالیت‌های تکراری که باعث خستگی زبان‌آموزان می‌شود، خودداری کنید.

۵. انتظار پیشرفت سریع و یکسان از همه زبان‌آموزان

  • درک کنید که یادگیری زبان یک فرایند تدریجی است و برخی از زبان‌آموزان ممکن است به زمان بیشتری نیاز داشته باشند.
  • فشار بیش از حد به زبان‌آموزان وارد نکنید و از روش‌هایی که یادگیری را استرس‌زا می‌کند، بپرهیزید.

 

نتیجه‌گیری برای معلمان زبان

با استفاده از مفاهیم ارائه‌شده در این بخش، معلمان می‌توانند: ✔ کلاس‌هایی طراحی کنند که هم یادگیری را تسهیل کند و هم انگیزه زبان‌آموزان را حفظ نماید.
✔ با ترکیب اصول روان‌شناسی آموزشی، از هر دو رویکرد شناختی و رفتارگرایی برای بهبود تدریس استفاده کنند.
✔ روش‌های تدریس خود را بر اساس نیازهای فردی زبان‌آموزان تنظیم کنند و از یادگیری سطحی و غیرمعنادار جلوگیری کنند.

اگر این اصول را در کلاس پیاده کنید، فرایند آموزش زبان کارآمدتر، تعاملی‌تر و جذاب‌تر خواهد شد! 🚀


تعداد نظرات (1)

محمود دیارگرد 1403/11/23 - 15:59 ممنون از زحمتی که برای خلاصه کردن فصل اول کشیدین. ان شالله فصل های بعدی را هم لطف کنید به اشتراک بذارین خلاصشون را.
پاسخ
0
3



در پاسخ به نظر : x
نظر شما با موفقیت ثبت گردید و پس از تایید نمایش داده خواهد شد. با تشکر.